- ساده زنخ
- آنکه بر عارضش موی نباشد ساده زنخ، محبوب معشوق
معنی ساده زنخ - جستجوی لغت در جدول جو
- ساده زنخ
- ساده رو، پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، زیبا
- ساده زنخ ((~. زَ نَ))
- جوانی که هنوز ریش درنیاورده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
صاف بیرنگ پاکیزه
آنکه زمامش را رها کرده باشند مطلق العنان
کنایه از فرورفتگی کوچکی در میان چانه، برای مثال در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ / آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد (حافظ - ۲۳۰)
ساده رو، پسری که هنوز ریش در نیاورده ساده رخ، ساده زنخ، زیبا